مهدی جونممهدی جونم، تا این لحظه: 9 سال و 30 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

دل نوشته یه منتظر

سلام ...گل مامانی...ارام جانم..خوبی عزیزم.؟ مامانی پس کی میخوای بیای توی دل مامان.چرااینقده من وبابایی روانتظارمیدی.اخه من دیگه طاقتم تموم شده..بیشترروزهاتنهام وبه وجودتونیازدارم...ناهارکه تنهایی میخورم همش حس میکنم کنارم نشستی وداری بامن غذامیخوری...قشنگ مامانی ابان میشه 7سال که منتظرشماییم.خیلی دلم گرفته ازهمه چی وبعضی ادمهاکه توی دل شکستن ادمها مهارت دارن.اخه چرامن بایداینقدرزخم زبون بشنوم..من که به کسی بدی ایی نکردم.دل کسی روهم نشکستم..ولی من واگذارش کردم به خدا.خدا خودش جواب اینجورادمهاروتوی همین دنیامیده ایشالا... ارام جانم ماه محرم نزدیکه عزیزم...بازشورعزاداری ها ونذری دادن ها شروع میشه.دعاکن م...
16 مهر 1392

عاشقانه هایم تقدیم تو

میخواهم دراین لحظه که هنوزجمع مون 3نفره نشده باتوسخن بگویم... اره تو..توای همسرمهربونم... تویی که همیشه وهمه جادرسختی وخوشی   وغم وشادی کنارم بودی...   ...هروقت غمی توی دلم بود...هروقت که حرفهای نیش دارمردم دلم راشکسته بود...هروقت که کسالتی داشتم...هروقت هروقت........تومانند یه کوه پشتم بودی وباحرفات ارومم کردی ... متشکرم برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی... برای همه وقت       هایی که به من جرات و شهامت دادی. برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی... برای همه وقت هایی که با من شریک شدی...برای همه وقتهایی که مراتحسین کردی...به خاطرهمه اینهافراموش...
30 شهريور 1392

درمان بیماریهای زنان در طب سنتی و ایرانی

      دوستان عزیز همسر بنده تحصیلکرده و محقق طب سنتی می باشد و  می خواهد تجربیات و اطلاعات کاربردی در زمینه بیماریهای زنان و زایمان که مشکل اکثر خانمهای ایرانی است در اختیار شما عزیزان قراردهد . در صورت استقبال دوستان مطلب جامع تری در سایت قرار خواهد گرفت.   به ادامه مطلب مراجعه شود...     کیست تخمدان...سندرم تخمدان پلی کیستیک   یکی از سوال هایی که پزشکی امروز با همه ادعای خود نتوانسته جوابی برای آن بیابد بروز کیست های تخمدان در زنان جوان طی 50 سال اخیر است.به راستی سرمنشاء این بلای خانمان سوز که دختران و زنان ما با آن دست به گریبانند ...
22 شهريور 1392

روز های انتظار

به ادامه مطلب بروید.....   سلام جیگرمامان...نفس مامان...خوبی؟...این وبلاگ وساختم که بدونی من وبابایی چقدرمنتظراومدنتیم وتاحالا برای اومدنت چه تلاش هایی کردیم... عزیزمامان...من وبابایی الان 6سال که داریم باهم عاشقانه زندگی میکنیم ومنتظراومدنت تو هستیم...یه سال بعدعروسی مون بود که دیگه تصمیم گرفتیم برای یه نی نی اقدام کنیم...یک سالی گذشت ولی شماافتخارندادی ونیومدی توی دل مامان...رفتم پیش یه دکترکه برای بابایی ازمایش نوشت ومعلوم شدکه اسپرم هاتحرک کمی دارن وتعدادشون یکم کمه...داروداده و خوشبختانه بهترشد و واریکوسل هم خداروشکرنداشت....3سال گذشت ولی هنوزشمانیومدی تودلم .دیگه داشتیم یکم نگران میش...
4 شهريور 1392